جذابیت سرمایه‌گذاری بریکس: کار بر روی تصویر

مانیش کجریوال درباره صندوق‌های ثروت sovereign و چالش‌های اقتصادی بریکس

BRICS Plus
Disclosure: This website may contain affiliate links, which means I may earn a commission if you click on the link and make a purchase. I only recommend products or services that I personally use and believe will add value to my readers. Your support is appreciated!
India, Maharashtra state, Mumbai, Bombay, Marine Drive

پس از گذراندن تقریبا یک دهه در صندوق ثروت sovereign سنگاپور Temasek Holdings, متخصص در بازارهای هند, آفریقا و روسیه, بنیانگذار و شریک مدیریتی Kedaara Capital هند, مانیش کجریوال, امروز عمدتا بر کشور مادری خود تمرکز دارد. با این حال, این مانع او از توجه به فرصت‌های سرمایه‌گذاری در دیگر کشورهای بریکس نمی‌شود که تلاش‌های عظیمی برای بهبود تصویر خود در چشمان سرمایه‌گذاران بین‌المللی انجام می‌دهند.

صندوق‌های سرمایه‌گذاری sovereign پدیده نسبتا جدیدی هستند, اما آنها نقش برجسته‌تری در صحنه اقتصادی جهانی بازی می‌کنند. آیا می‌توانید توضیح دهید که هدف آنها دقیقا چیست؟

به طور کلی, صندوق‌های sovereign را می‌توان به دو نوع تقسیم کرد. نوع اول صندوق‌هایی هستند که عمدتا برای حداکثرسازی سود سهامداران خود (در بیشتر موارد – دولت) از قرار دادن وجوه حاصل از مازاد بودجه فعلی طراحی شده‌اند. دولت در سال‌هایی که چنین مازادی وجود دارد, سرمایه را به صندوق‌های sovereign تخصیص می‌دهد, با این انتظار که مدیران بتوانند بازده بالایی هنگام سرمایه‌گذاری آن به منافع نسل‌های آینده به دست آورند. هدف صندوق‌های این نوع حداقل کردن عواقب منفی تغییرات وضعیت اقتصادی برای کشورهای خود است, و همچنین ارائه بازده مالی بالاتر برای نسل‌های آینده از درآمدهای حاصل از تجارت مواد خام. بسیاری از این کشورها به شدت به استخراج و صادرات مواد خام وابسته هستند, مانند نفت. با دریافت درآمدهای قابل توجه از فروش آن, که به طور قابل توجهی از مخارج بودجه آنها فراتر می‌رود, بخشی از این کشورها “مازاد” را به تشکیل ذخایر سرمایه‌ای قابل توجه هدایت می‌کنند, که سپس به طور продуктив برای خیر کشور استفاده می‌شود – به ویژه در سال‌هایی که منابع در دسترس نیستند یا کمبود دارند.

صندوق‌های نوع دوم عمدتا وظایف استراتژیک کشور یا حاکم آن را انجام می‌دهند. چنین صندوق‌هایی تلاش می‌کنند سهام کنترل‌کننده در دارایی‌هایی که آنها “استراتژیک” می‌دانند یا که “فقط می‌خواهند مالک شوند” به دست آورند. برای مثال, سهام در برخی شرکت‌های خرده‌فروشی اروپایی یا بانک‌های سرمایه‌گذاری niche. آنها طبیعتا فعال‌تر هستند و تلاش می‌کنند سرمایه‌گذاری‌های خود را مستقیما کنترل کنند, در حالی که صندوق‌های نوع اول معمولا استراتژی‌های سرمایه‌گذاری غیرفعال انتخاب می‌کنند.

- تبلیغات-
Ad imageAd image

مثال‌های زیادی از چنین موسساتی وجود دارد. صندوق‌های نروژی و چینی وجود دارند (برای مثال, شرکت سرمایه‌گذاری چین, CIC), مازاد سرمایه‌های منتقل شده توسط دولت خود را قرار می‌دهند با هدف به دست آوردن درآمد سرمایه‌گذاری برای نسل‌های آینده. در چین, صندوق‌های دیگری وجود دارند که مخصوصا برای کمک به شرکت‌های چینی در خرید دارایی‌ها در خارج طراحی شده‌اند – بگویید, شرکت‌های معدنی در آفریقا یا سهام در بانک‌های خارجی. این صندوق‌ها ممکن است بازده مالی سریع برای سهامداران خود نیاورند, اما برای رضایت اهداف استراتژیک بلندمدت خدمت می‌کنند.

کدام نوع صندوق sovereign بیشترین گسترش را دارد؟

اکثر صندوق‌های sovereign به نوع اول تعلق دارند, وظیفه اصلی آنها حداکثرسازی سود سرمایه‌گذاری است. سوال اصلی که مدیران آنها باید حل کنند ساختار پرتفوی ایجاد شده است. به طور خاص, چه سهمی از سرمایه تحت مدیریت باید در تعهدات بدهی سرمایه‌گذاری شود, و چقدر در سهام. سرمایه‌گذاری در بازار داخلی یا خارج. اگر مسئله دارایی‌های خارجی باشد – آیا باید پرتفوی متعادل تشکیل شود, یا فقط بازارهای توسعه‌یافته را شامل شود, یا برعکس, بیشترین رشد دینامیک, و غیره. اگر CEO و مدیران صندوق‌های sovereign تلاش کنند سودآوری پرتفوی خود را حداکثر کنند, باید همه این سوالات را جدی فکر کنند.

آیا باور دارید که چنین صندوق‌هایی, بدون توجه به نوعشان, می‌توانند واقعا موثر کار کنند, با توجه به اینکه آنها کاملا مستقل نیستند؟

من فکر می‌کنم که در واقعیت, کارایی عمدتا به صندوق خاص بستگی دارد. موثرترین آنها کسانی هستند که مندیت به وضوح تعریف شده دارند و هیئت مدیره‌شان راهنمایی استراتژیک واضح به مدیرانشان می‌دهد. همچنین خوب است اگر مدیران حرفه‌ای خوب باشند, و جبران آنها با دستیابی به بهترین نتایج مرتبط باشد.

- تبلیغات-
Ad imageAd image

مهم‌ترین چیز, به نظر من, چه تیم مدیریتی صاحبان صندوق موفق به جمع‌آوری می‌شوند و سیستم جبران آنها چگونه در دوره طولانی ساختار شده است. من تحقیق ویژه‌ای انجام ندادم, اما همچنان جرات می‌کنم ادعا کنم که تیم حرفه‌ای‌تر و قوی‌تر, و مستقل‌تر از صاحب صندوق, نتایج بالاتر دستیابی می‌کند. تیم‌های سرمایه‌گذاری مستقل با افق برنامه‌ریزی طولانی‌تر نتایج بالاتر در دوره زمانی طولانی‌تر نسبت به کسانی که باید برای هر تصمیم سرمایه‌گذاری به صاحبان صندوق بدوند نشان می‌دهند.

صندوق‌های بازنشستگی کانادا را به عنوان مثال بگیرید. آنها برخی از حرفه‌ای‌ترین و بهترین تیم‌ها را دارند که در صنعت می‌توان یافت, سیستم جبران که با بالاترین استانداردها در بخش خصوصی مطابقت دارد.

بنابراین, دوباره خلاصه, نظر من این است: نتایج صندوق sovereign به دو شرایط بستگی دارد. اول کیفیت مدیریت و درجه استقلال مدیرانش از سهامدارانش. دوم سطح تیم مدیریت و سیستم جبران آنها – آیا پرداخت آنها با نرخ‌های بازار مطابقت دارد, که اجازه می‌دهد صندوق‌ها با موفقیت برای بهترین حرفه‌ای‌ها با موسسات مالی خصوصی رقابت کنند. بنابراین, تیم مدیریت صندوق هرچه مستقل‌تر و حرفه‌ای‌تر, نتایج بالاتر نشان می‌دهد.

- تبلیغات-
Ad imageAd image

پس نقش صاحبان یا سهامداران چیست؟

نقش سهامداران تعیین اهداف استراتژیک و مندیت صندوق است. آنها می‌توانستند برای مدیران چارچوب آنچه مجاز است و آنچه نیست تنظیم کنند. اما پس از آن باید, این را دوباره تاکید می‌کنم, به مدیریت صندوق اجازه دهند تصمیمات سرمایه‌گذاری مستقل بگیرند. اینطور سطح بالاترین کارایی دستیابی می‌شود. ناکارآمد وقتی مدیران واقعا مجبور به تماس با صاحب برای تصویب هر تصمیم سرمایه‌گذاری یا پرسنلی هستند.

در تمرکز – بریکس

احساس می‌شود که سرمایه‌گذاران شروع به نگاه محتاطانه به بریکس کرده‌اند – هم به عنوان مفهوم و هم به عنوان جهت اولویت برای سرمایه‌گذاری وجوه آنها. این با چه مرتبط است؟

فکر نمی‌کنم این روند بلندمدت باشد. اقتصادهای بریکس و بازارهای آنها طبیعتا چرخه‌ای هستند, دقیقا مانند بازارها و اقتصادهای کشورهای توسعه‌یافته. سرمایه‌گذاران تاکنون تنها یک چرخه کامل (2003–2012) دیده‌اند, بسیاری از آنها در کاهش سرمایه‌گذاری کرده و ضرر کرده‌اند. برای مثال, از حدود 70 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری شده توسط صندوق‌های سهام خصوصی در هند از 2000 تا 2012, بیش از 70% تنها در سه سال (از 2006 تا 2008) سرمایه‌گذاری شده, و این سال‌های “vintage” بد بودند, وقتی بازده سرمایه‌گذاری پایین بود. سپس سرمایه‌گذاران در موقعیت مشابه در کشورهای بریکس دیگر افتادند. برای مثال, در روسیه و چین. همه اینها آنها را کمی محتاط‌تر در مورد سرمایه‌گذاری پول در این بازارها کرد.

با این حال, هیچ یک از رانندگان اساسی بریکس ناپدید نشده. این کشورها همچنان مراکز بزرگ تقاضای مصرفی هستند, و اقتصادهای آنها هنوز نرخ رشد بالا نشان می‌دهند. بنابراین من مطمئن هستم که حجم سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی (FDI) در هند و همه اقتصادهای بریکس در سه سال آینده بهبود خواهد یافت.

باید در نظر داشت که, علاوه بر این, دولت‌ها شروع به انجام اصلاحات مختلف برای افزایش جذابیت سرمایه‌گذاری کشورهای خود می‌کنند. هند را به عنوان مثال بگیرید. در几个月 اخیر, کابینه محلی تعدادی از اقدامات برای بازگشت سرمایه‌گذاران اتخاذ کرده است. برای مثال, محدودیت‌های اندازه FDI در تعدادی از بخش‌های اقتصاد هند کاهش یافت, از جمله بیمه, تجارت خرده‌فروشی, و صنعت هوانوردی, و همچنین بسیاری از norme و قوانین تنظیم بهبود یافت.

در یکی از مصاحبه‌های اخیر شما حرفاً گفتید که جهان اطراف هند نمی‌چرخد. چه منظوری داشتید؟

جزئاً شوخی بود. می‌خواستم بگویم هیچ کشوری نمی‌تواند آن را به عنوان چیزی مسلم فرض کند که سرمایه‌گذاران خارجی خود به آنها خواهند دوید, و هند استثنا نیست.

سرمایه‌گذاران بین‌المللی و جهانی به جایی می‌روند که انتظار دارند بالاترین سود را دریافت کنند, تنظیم شده برای ریسک‌های کشور. هند بازار بسیار جذاب و بزرگ, رشد دینامیک است, اما جذابیت آن توسط سطح ریسک قابل توجه در زمینه محیط تنظیم و سطح مشرکتی تسطیح شده است. بنابراین, نه مقامات و نه بخش خصوصی نباید به آمدن سرمایه‌گذاران بین‌المللی به عنوان تضمین شده برای آنها به عنوان داده تکیه کنند, بلکه باید سعی کنند قوانین بازی واضح در زمینه تنظیم برقرار کنند و سطح بالای حکومت شرکتی را اطمینان دهند. بدون این, اگر هند بخواهد سرمایه‌گذاری خارجی را در حجم لازم برای تحقق کامل پتانسیل خود جذب کند, غیرممکن است.

مقامات هند, تنظیم‌کننده‌ها, و بخش خصوصی نمی‌توانند این چالش‌ها را نادیده بگیرند. این کاملاً با سوال قبلی شما سازگار است. بیش از یک میلیارد نفر در هند زندگی می‌کنند. با این حال, آب و هوای سرمایه‌گذاری خوب و تنظیم کیفیت کمتر مهم نیست برای جذب سرمایه خارجی به کشور از وجود بازار داخلی وسیع و جذاب.

BRICS investment attractiveness - india
A motor-rickshaw driver rides on a dirt road past buildings undergoing construction in Ghaziabad, on the outskirts of New Delhi, on February 27, 2013. Indian Finance Minister P. Chidambaram will present the Union Budget 2013 in Parliament on February 28. AFP PHOTO/ Prakash SINGH

من هنوز باور دارم که هند کشور بسیار بسیار جذاب برای سرمایه‌گذاری باقی مانده, زیرا تمام پیش‌نیازهای داخلی برای رشد را حفظ می‌کند, و سرمایه‌گذارانComing به اینجا بالقوه می‌توانند روی سود خوب حساب کنند. با این حال, هند هنوز راه طولانی برای حداقل کردن ریسک‌های ذاتی خود دارد. اول از همه در زمینه تنظیم و زیرساخت.

روسیه امروز با مجموعه مشکلات تقریباً همان هند روبرو است. با توجه به تجربه وسیع شما در سرمایه‌گذاری در بازار روسیه, چگونه جذابیت آن را ارزیابی می‌کنید؟ چه چیزی به مقامات روسیه برای بهبود آب و هوای سرمایه‌گذاری توصیه می‌کنید؟

قبل از شروع پاسخ, قول دهید که هر چه بگویم, این دلیل برای انکار ویزای روسی به من نخواهد بود.

قول می‌دهم!

اگر جدی بگوییم, از موقعیت‌های مثبت, می‌خواهم سرمایه‌گذاران را به یاد آورم که پتانسیل روسیه را در وسط دهه گذشته (حدود 2004–2006) ارزیابی کردند. سپس آنها کشوری را دیدند که به تدریج به جهان خارج باز می‌شد, و انتظار جریان ورودی سرمایه‌گذاری قابل توجه, به ویژه در حوزه‌هایی مانند بخش مالی, ارتباطات, تجارت خرده‌فروشی, و تعدادی دیگر. مقایسه پتانسیل و ثروت کشور, آنها فرصت‌های عظیم برای خود دیدند, تلاش کردند ابزارها و محصولات مالی را به اینجا بیاورند برای رضایت نیازهای مشتریان شرکتی و خرده‌فروشی. بسیاری از سرمایه‌گذاران جهانی فرصت‌های سرمایه‌گذاری روسی آن زمان بسیار الهام‌بخش بودند.

بعد چه شد؟ نگرش آنها چگونه تغییر کرد؟

به عنوان سرمایه‌گذار بین‌المللی که روسیه را به عنوان شیء سرمایه‌گذاری بالقوه در نظر می‌گیرد, دو مشکل بزرگ می‌بینم.

اول دموگرافی, که امروز علیه روسیه کار می‌کند, بر خلاف, برای مثال, هند و چین.后者 کشورهای با جمعیت سریع رشد هستند. اگر به هرم سنی هند نگاه کنید, می‌توانید ببینید که اکثریت هندی‌ها هنوز جوانان زیر 30 سال هستند. در روسیه, وضعیت دموگرافی به طور اساسی تغییر کرده, و میانگین سن جمعیت آن به طور قابل توجهی افزایش یافته است.

علاوه بر این, واقعیت این است که جمعیت روسی سالانه کاهش می‌یابد. این به طور اساسی متفاوت از آنچه در دیگر کشورهای بریکس می‌بینیم, که مزیت دریافت می‌کنند به لطف “دیویدند دموگرافی” خود. در بسیاری از آنها, رشد جمعیت رشد GDP را تحریک می‌کند. سرمایه‌گذاران جهانی امروز سعی می‌کنند بفهمند چه نرخ رشد اقتصادی روسیه می‌تواند پایدار حفظ کند. اساساً, سرمایه‌گذاران نگران پاسخ سوال هستند: اگر جمعیت کشور در بیان مطلق کاهش یابد, آیا می‌تواند به رشد ادامه دهد, یا در سال‌های آینده تقاضا شروع به کاهش خواهد کرد,尽管 افزایش سطح کلی رفاه مردم. در این معنا, روسیه در پس‌زمینه دیگر کشورهای بریکس در موقعیت نامطلوب است.

مشکل بزرگ دوم – در سرمایه‌گذاران هنوز احساس وجود “دست نامرئی”影响 تصمیم‌گیری در روسیه وجود دارد. این به ویژه در میان شرکت‌های بزرگ چندملیتی توسعه یافته که دشواری‌های مختلف با دارایی‌های روسی خود تجربه کرده‌اند. ایده‌ای وجود دارد که تعدادی از ساختارهای تجاری بزرگ مزیت قابل توجهی به دلیل نزدیکی به قدرت دارند, و منافع آنها همیشه محافظت خواهد شد, حتی به ضرر سرمایه‌گذاران خارجی. شاید این بیش از احساس نباشد, اما در جهان ما احساس‌ها به واقعیت تبدیل می‌شوند—و سرمایه‌گذار بین‌المللی

[Link to related BRICS article]

Emerging markets growth – IMF source

BRICS investment attractiveness – OECD reports

Share This Article
بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *